گزارش نشست هفدهم : تهران كافه نفس گلدن رول كانت

گلدن رول  كه قانون اخلاقي  كانت هم هست اين بار مساله ساز شد.

“چنان رفتار كن كه بتواني بخواهي اصل رفتار تو قانون عمومي شود. ” در اين جلسه توسط آقاي احمدي بحث شد كه گلدن رول يكي از سنگ محك هاي  سنجش مكاتب اخلاقي  در بحث گلوباليزم است.  در اخلاق آنقدر مكاتب اخلاقي  زياد شده كه حتي بعضا مكاتب اخلاقي اي كه داراي  دستورات متناقضند  داريم تناقض در دستورهاي اخلاقي نبايد وجود داشته باشداين اثبات عقلاني  براي سنجش اخلاقهاي متضاد در بين مكاتب يك يا دو قانون مشترك را در نظر مي گيرند به عنوان سنجه ي دستورات اخلاقي كه با آنها بقيه قوانين را هم مي سنجند و سره را از ناسره جدا مي كنند.  و دستورات متناقض را كنار مي گذارند.  از سنگ محكهاي خوب  كه در همه اخلاق ها اشتراك دارد قانون طلايي اديان است.

همين جا يك سوال بوجود مي آيد.  و آن اينكه  اگر مكتب اخلاقي اسلام را در نظر بگيريم همه احكام آن را با اين سنگ محك بسنجيم آيا قوانين مربوط به چند همسري يا رعايت موازين اخلاقي در مورد شوهر آيا با گلدن رول در تنافي نمي افتد يعني مردان هم مي توانند بخواهند كه  زنانشان چند شوهر داشته باشند. يا آيا زنان مي توانند مردان را در شرايطي مشابه كتك بزنند. همراه جديد حلقه كه از دوستان فلسفه اسلامي هم هستند و حوزه و دانشگاه را به هم پيوند داده اند در جواب به فرضيه عجيبي اشاره كردند فرضيه اي كه  هم سابقه تاريخي در بين عالمان اسلامي دارد و هم به صورت علمي جديدا اثبات شده است! وآن اينكه مي توان مفروض داشت كه زنان گونه اي از انسان نيستند بلكه  گونه اي بتوان گفت شبه انسان هستند! حال براي اينكه مرد خوشش بيايد به شكل انسان خلق شده اند! شواهد علمي جديد هم حاكي از آن است كه زنان به لحاظ ژنتيك كاملا با مردان تفاوت دارند. در اين صورت زنان نمي توانند گلدن رول كانت را سنگ محك رفتار اخلاقي مردان علم كنند.

آيا اين تفاوت ژنتيكي نشان از برتري و انسان بودگي مرد دارد؟ يا برعكس ؟ بقول ژيلسون اگر فرضياتي را بپذيريم رسيدن به يكسري نتايج اجتناب ناپذير است. پس بايد در پذيرش فرضهاي خود دقت كنيم  كه ما را به بيراهه نبرند و گرنه ما مي توانيم  خيلي فرضيات عجيب ديگر مطرح كنيم  و با آنها خيلي چيزهاي ديگر را زير سوال ببريم. اما اگر فرضيات پذيرفته شده بادلايل را ملاك قرار دهيم باز هم جاي اين سوال باقي است گلدن رول به عنوان سنگ محك چگونه برخي از احكام را در نظام اخلاقي اسلام باقي مي تواند بگذارد؟

در اين جلسه در مرور كانت سعي كرديم او را در بستر اجتماع آن روز ببينيم  قرن هجدهم زمانه اي كه در الهيات وحياتي و طبيعي در اروپا متزلزل شده بود. الهيات  وحياني كتاب مقدس و كليسا  به سبب جنبش پروتستانها كه مي گفتند به اصل كتاب مقدس رجوع كنيد و بايد تفاسير  خود را از كتاب مقدس بگيريم و  نه از كليسا زير سوال مي رفت . بين پروتستانها و كاتوليكهايي كه آنها را بدعت گذار مي خواندند جنگ اسلحه وعقيده در گرفت. در اين ميان پادشاهان كه به دنبال اعاده حيثيت خويش بودند  بر آتش اين جنگ مذهبي دامن مي زدند. الهيات وحياني تضعيف مي شد و از سياست و حكومت داري به سكولاريسم منجر مي گرديد  در اين بين در اين عصر كه عصر روشنگري با ويژگي عقلاني ناميده مي شد و عصر علم بود با عقل و نگاه علمي سراغ كتاب مقدس مي رفتند و از طرف ديگر الهيات طبيعي كه ريشه هايي در قرون گذشته داشت و با شعار اثبات عقلاني خدا در عصر روشنگري بيش از پيش به پيش مي تاخت توسط حمله هاي بي امان هيوم سر كوب شد همان كسي كه كانت را از خواب جزم بيدار كرد. و چه خواب گراني حال در شرايطي كه ديگر نه الهيات وحياني قدرت داشت و الهيات طبيعي به سخره گرفته شده بود كانت ظهور كرد كه كه خود از پروتستانهايي بود كه از قبل طرز تفكرشان سكولاريسم قد علم مي كرد.او از مكتب پيوريتن ها بود فرقه اي از پروتستانها كه به اخلاق اعتقاد كامل داشتند. آنها روي ديگر ايمان را اخلاق مي دانستند ايمان براي آخرت و اخلاق براي دنيا. اگر ايمان نداري چرا كه به آخرت باور نداري  پس لااقل اخلاق را رعايت كن چرا كه در دنيا زندگي  اخلاق لازم است و نظام اخلاقي كانت سر برآورد كه  قانون اخلاقي  آن همان گلدن رول بود. اين جلسه عمومي در روز سه شنبه ١٢ اسفند ماه سال ١٣٩٣ هجري خورشيدي در تهران كافه نفس واقع در خيابان بزرگمهر در خيابان قدس ساعت ٦ عصربر گزار شد و شر كت كنندگان من مريم كربلايي و  در خلاف جهت عقربه هاي  ساعت آقايان امير احمدي و داوود ابوترابي بودند.