۰- پارسال برای دوستان کنکوری که میخواستن انتخاب رشته کنن، چیزهایی نوشته بودم. ویرایش شدهاش رو اینجا میگذارم شاید به درد امسالیها هم بخوره.
۱- انتخاب رشته، فقط انتخاب زمینهی تحصیلی برای ۴ سال یا ۱۰ سال آینده نیست. عملا زمینهی کاری و شغلی آیندهتون رو هم دارین انتخاب میکنین. اگه تو این موضوع با من موافق باشین، مسلما انتخاب رشته/دانشگاهی که آیندهی بهتری به دنبال بیاره، براتون اولویت بیشتری داره تا رشته/دانشگاهی که در طول تحصیل بیشتر حال کنین.
۲- در مورد مراکز مشاورهی انتخاب رشتهای که توی یزد هست، سه سال پیش انتقادی نوشته بودم. اینجا میتونین بخونینش.
الان اطلاع کافی ندارم که طی این سه سال چقدر پیشرفت کردهان و اشکالات برطرف شده یا نه. اما شما اگه به این مراکز مراجعه میکنین باید توجه کنین که طرف صحبتتون چقدر صلاحیت مشاوره دادن داره.
مثلا یک دانشجوی سال اولی حداکثر میتونه در مورد امکانات رفاهی/تحصیلی دانشگاهها نظر بده. دانشجوهای سالهای بالاتر میتونن در مورد چارت و موضوعات دروس رشتههای خودشون و سطح علمی دانشکده و استادهاشون راهنماییتون کنن.
در مورد نوع کاری که فارغالتحصیل اون رشته قراره انجام بده و یا بازار کارش و یا دربارهی ادامهی تحصیل توی اون رشته، بهتره برین سراغ فارغالتحصیلان رشتههای مورد نظرتون.
ضمنا بسیاری افراد نظرات متعصبانهای در مورد رشته/دانشگاه خودشون دارن. در کل توصیه میکنم از چندین نفر مختلف نظر بپرسین و جمعبندی کنین. خصوصا اگه رتبهتون خوبه و هر رشتهای میتونین قبول بشین، برای این مساله کم نذارین.
۳- متاسفانه هر سال بعضی از بچههای مدرسه رو میبینم که به خاطر ایدههای غلطی که مدرسه یا اطرافیان بهشون دادن، یا راهنمایی غلط مشاورین و مهمتر از همه به خاطر سهلانگاری خودشون، رشتهای رو انتخاب کردهان که خیلی زود پشیمون شدهان. بعضیا سعی میکنن تغییر رشته بدن که -اگر هم موفق بشن- با کلی دردسر توی دانشگاهی پذیرفته میشن که پایینتر از اونیه که خیلی راحت از اول میتونستن برن. بعضیا هم بیخیال میشن و همون رشته رو ادامه میدن. ولی همونطور که قبلا گفتم، فقط بحث چند سال تحصیل نیست، کلا زمینهی کاریشون عوض میشه و آدم اگه کاری رو دوست نداشته باشه، سخت بتونه توش پیشرفت کنه. سهلانگاری نکنین!
۴- داشتم فکر میکردم چه عواملی برای موفقیت توی کاری لازمه؟ علیالحساب اینها به ذهنم رسید: استعداد، علاقه، پشتکار. بعد جالبه که من شخصا به کاری که توش استعداد دارم، علاقهی بیشتری هم دارم. پشتکارم هم توی کاری که علاقه دارم بیشتره. بنابراین جداً سعی کنین رشتهای مطابق علاقه و استعدادتون انتخاب کنین. به کلیشههای جامعه/مدرسه اهمیت ندین. دو سال دیگه هیچکس یادش نیست شما رتبهتون چند بوده و کجا قبول شدین. خودتون هستین و بقیه عمرتون که باید توی زمینهای که انتخاب کردین کار کنین.
۵- آدمِ محضا بااستعداد وجود نداره. این توهمیه که متاسفانه به بچههای سمپاد القا شده. هر کدوم از ما توی بعضی زمینهها از بقیه هوش/استعداد بیشتری داریم، توی بعضی زمینهها خنگتریم. شما اگه بتونین معمار عالیای باشین، احتمال کمی داره که مهندس برق خوبی هم باشین. اگر هم مهندس شیمی خوبی باشین مسلما برنامهنویس افتضاحی خواهید بود.
۶- یادمه زمانی بعضی مسؤولین دلســــــــوز مدرسه توصیه میکردن که به ترتیبِ دانشگاهها، انتخاب رشته کنین. یعنی مثلا اول همهی رشتههای صنعتی شریف رو بزنین و بعد همهی رشتههای دانشگاه تهران و الی آخر! عزیزان البته هدفشون این بود که در نهایت بگن مدرسهی ما فلان درصد قبولی شریف داده مثلا!! ولی شنونده باید عاقل باشه دیگه. با این مورادی که توی بندهای ۱ و ۴ گفتم به نظرم باید به این نتیجه رسیده باشین که رشته رو نسبت به دانشگاه در اولویت بذارین.
۷- تحصیل توی شهر خودتون راحتتره ولی ابدا مزیت نیست. اتفاقا تحصیل توی شهرهای دیگه تجربهها و درسهایی برای زندگی داره. به نظر من اگر توی رشتهی مورد علاقهتون دانشگاهی بهتر از یزد قبول میشین، حتما اونجا رو انتخاب کنین.
البته بعضی خانوادههای یزدی نگرانی دارن که اگه دختر/پسرشون زیر پر و بال خودشون نباشه، خراب/معتاد میشه. یه ذره احساس مرغ و جوجه به آدم دست میده ولی خوب اگه پتانسیل انحرافتون بالاست همون یزد بمونین. بعدا من چیزی گردن نمیگیرم.
استقاده کردم
فکر کنم اگه از تست های شخصیت شناسی استاندارد مثل هالند و اینها استفاده بشه خطا کمتر باشه