عقلانیت نظری

در مقدمه اول با عنوان “زندگی آرمانی” آورده شد که زندگی آرمانی سه مولفه اساسی دارد. خوبی(بیشینه کردن لذتهای خود و کمینه کردن آلام خویش)، خوشی(بیشینه کردن لذتهای دیگران و کمینه کردن دردهای آنها با اخلاقی زیستن) و ارزشمندی(پاسخ به سوال: زیستن برای چه؟). در مقدمه دوم با مطلع “ادعای پروژه عقلانیت و معنویت” آورده شد که رسیدن به زندگی آرمانی فرضی است محال از آن رو که آدمی به سبب انسان بودنش محدودیتهایی دارد بیشمار. از این محدودیتها در دو عنوان “وجوه تراژیک” و “نهادهای اجتماعی” اشاراتی آورده شد. در نهایت ادعای عقلانیت و معنویت این گونه آمد که “ به کمک عقلانیت و معنویت” می توان در حوزه عواملی که در دایره اختیار آدمی هستند به زندگی آرمانی نزدیک شد. در ادامه می کوشیم تا از ابهام واژه “عقلانیت” بکاهیم.


3-عقلانیت

سوالی که بایستی بدان پاسخ داده شود آن است که وقتی گفته می شود فردی عقلانی زندگی می کند یعنی می خواهد چه کار بکند؟ به بیانی مولفه های زندگی عقلانی چیست که فردی با تحقق آن مولفه ها واجد داشتن زندگی عقلانی می شود؟ در یک تقسیم بندی کلی، عقلانیت را به دو دسته عقلانیت نظری و عقلانیت عملی تقسیم کرده و در باب هر یک توضیحاتی آورده می شود.

1-3-عقلانیت نظری

1-1-3-معرفی عقلانیت نظری و ادعای آن

عقلانیت نظری هنگامی مطرح می شود که بخواهیم به گزاره ای باور پیدا بکنیم یا باور پیدا نکنیم؛ به عقیده ای ایمان بیاوریم یا ایمان نیاوریم. در واقع هر گزاره ای که به ساحت باورهای ما مرتبط بوده و در دایره ذهن و نظر ما مطرح شود، در حیطه عقلانیت نظری است. حال که حوزه عقلانیت نظری مشخص شد، ادعای عقلانیت نظری را مطرح می کنیم. ادعای “عقلانيت نظري” آن است که ميزان پايبندي‌مان به يك عقيده و باور را با ميزان قوّت شواهد و قرائني كه آن عقيده را تأييد مي‌كند، متناسب كنيم. هر چه قرائن و شواهدي كه يك عقيده را تأييد مي‌كند بيشتر مي‌شوند، ميزان دلبستگي و پايبندي ما به آن عقيده بايد بیشتر شود و هر چه قرائن و شواهدی که یک باور را تأييد مي‌كند کمتر شود، بایستی میزان دلبستگی ما هم به آن باور کمتر گردد. با این نگاه آدمی بایستی زندگی خود را مورد نقد قرار دهد که براستی “عقلانیت نظری” را در زندگی اش لحاظ می کند؟ آیا ميزان پايبندي و دلبستگي مان با ميزان شواهد و قرائني كه به سود باورهايمان وجود دارد، تناسب دارد يا خیر؟ نمونه های زیادی در تاریخ وجود دارد از اینکه بشر پایبند به عقلانیت نظری نبوده است. در زمان پاسكال بين مسيحيان بحثي پيش آمد در باب اينكه بر روي سر يك سوزن چند فرشته جاي مي‌گيرد. بعضي از بزرگان مسيحي معتقد بودند همه‌ي فرشتگان جهان مي‌توانند بر سر يك سوزن جاي بگيرند. بعضي مي‌گفتند حتي يك فرشته هم بر سر سوزن جا نمي گيرد و بعضي قول ديگري را انتخاب مي‌كردند. حول اين موضوع كشتارهاي فراواني صورت گرفت. جان انسانها ستانده شد بر سر اين نكته كه چرا تو گفته‌اي كه يك فرشته بر سر سوزن جاي مي‌گيرد، يا گفته‌اي كه هيچ فرشته‌اي جاي نمي‌گيرد يا گفته‌اي كه همه‌ي فرشتگان عالم بر سر سوزن جاي مي‌گيرند  و جالب است كه پاسكال هم در اين منازعه شركت كرد و يكي از اطراف نزاع را گرفت. آیا براستی این بحث جای حمیت و غیرت ورزیدن دارد؟ آیا بحث در باب اینکه در فلان پیچ عالم برزخ فلان فرد ایستاده است یا نایستاده است ارزشی دارد؟ آیا بحث در مورد اینکه فاصله بهشت و جهنم فلان مقدار است فایده ای دارد؟ اینگونه است که آدمی بایستی يكبار عقايد خویش را مورد تحقیق قرار دهد  و ببيند ميزان پايبندي و دلبستگي‌ اش با ميزان شواهد و قرائني كه به سود باورهايش وجود دارد، تناسب دارد يا تناسب ندارد.

پس از روشن شدن ادعای عقلانیت نظری به معرفی بعضی از مولفه های آن می پردازیم.

2-1-3-مولفه های عقلانیت نظری

1-2-1-3-سازگاری منطقی میان عقاید

اولین مولفه عقلانیت نظری این است که ما در مقام عقیده چنان سلوک بکنیم که تا آنجا که می توانیم مرتکب تناقض نشویم. با این پیش فرض بایستی یک سازگاری منطقی میان عقایدمان برقرار باشد. یعنی عقایدمان نباید به گونه ای باشد که با یکدیگر تعارض و تناقض داشته باشد. هافر فیلسوف معروف انگلیسی با یک روش منطقی جدی نشان داده است که اگر آدمی یک تناقض نظری را قبول کند باید هر رایی را بپذیرد. مثلا اگر آدمی قبول بکند که “امروز شنبه است” و “امروز شنبه نیست” هافر نشان می دهد که با قبول همین دو گزاره می توان نتیجه گرفت که “کلاغ سیاه است” و “کلاغ سیاه نیست”.

2-2-1-3-معتبر دانستن علوم جدید

1-2-2-1-3-معتبر دانستن ریاضیات

2-2-2-1-3-معتبر دانستن استقرا

در علوم تجربی تمام توجه به استقراست. این که ما به آخرین دریافتها و دست آوردهای علوم تجربی بها بدهیم یعنی بها دادن به استقرا. منظور از علوم تجربی در اینجا تنها علوم تجربی طبیعی همچون فیزیک، شیمی و زیست شناسی نیست بلکه علوم تجربی انسانی چون روانشناسی، جامعه شناسی، سیاست و اقتصاد هم جز این علوم است.

3-2-2-1-3-معتبر دانستن حساب احتمالات

بلافاصله بعد از رياضيات و علوم تجربی ما به علم جدیدی مي‌رسيم و آن علم چيزي است در برزخ بين رياضيات و علوم تجربي و آن هم حساب احتمالات است. حساب احتمالات يك حوزه معرفتي است كه پهلو مي‌زند از سويي با رياضيات و از سويي دیگر پهلو مي‌زند به علوم تجربي.

در نوشته بعدی به معرفی عقلانیت عملی پرداخته می شود.

منتشرشده توسط