به نام یزدان پاک!
دورد به همه سمپادی ها
راستش نزدیک به 2 هفته هست که من توی فیس بوک دارم داد میزنم که توی دانشگاه امیرکبیر نمایشگاه داریم از نوع شهر من فرهنگ من! من توی 021 هم اعلام کردم در قالب یک کامنت , ولی راه رضای خدا یک نفر بهم جواب نداد! اما مثل اینکه با توجه به تشریفاتی بودن یزدی ها و اینکه بدون دعوت رسمی و رد کارپت جایی نمیرن (این رو از حمیده یاد گرفتم خانم غالبی جون مرسی) تصمیم گرفتم با توجه به ذیق وقت و با وجود اینکه الان باید عقب وانت دنبال دیگ شولی باشم بیام بشینم پشت کامپیوتر و دعوت نامه بنویسم که بیاین! به برکت خانم غالبی جان و اقای ابوترابی این اکانت ساخته شد تا invitation بدم!
پس!
دوستان گرامی برای بازدید از این نمایشگاه قدم رنجه کنید تشریف بیارید خیلی خوشحال میشیم.
نمایشگاه از 9 صبح تا 5 عصرپا بر جاست و 4شنبه روز آخره.
روز 3شنبه هم فالوده یزدی میدیم.
دیگه عرضی نیست.
روز همگی خوش
یاسمن آسایش
بازهم یکی دیگه از عکسهای من از یزد!
با سلام
اتفاقاٌ کامنتتون نظر ما را جلب کرده بود و می خواستیم بیایم. الان که اسم شولی رو آوردید که دیگه حتماٌ عزممون رو جزم کردیم که بیایم.
bah bah aroos o dumaad,shoma avval ghable az ink ejayi aftaabi beshid,shirini ro rad konid biad ta baed berese be shooli
من امروز رفتم نمایشگاه، اگه تونستد حتما برد و ازش دیدن کند. آشنایی با فرهنگ های متفاوت سرزمین مان ایران در کمترین زمان ممکن، با تست انواع خوراکی های شهرهای متفاوت.
ساعت 1:30 ظهر بود که تصمیم گرفتیم بریم دانشگاه امیر کبیر برای بازدید از نمایشگاه شهر من فرهنگ من. سرتون رو درد نیارم که وقتی پامون رو از خونه گذاشتیم بیرون ساعت 4 شده بود!!! البته لازم به ذکر هستش که این دیرکرد این بار تقصیر من(مصطفی) بودش.
رسیدم داخل نمایشگاه بدون توجه به بقیه غرفه ها رفتیم گشتیم غرفه یزد رو پیدا کردیم. آخ که بوی باقلوا و قطابش فقط کافی بود که آدم چشم بسته برسه به غرفه یزد. با ورودمون به غرفه یزد با استقبال گرم دوستان یزدی مواجه شدیم که کارگردانشون خانم آسایش بودند. بعد از یک پذیرایی گرم و شیرین (باقلوا، قطاب و پشمک) راه افتادیم برای بازدید از غرفه بقیه استان ها.
از رفتارهای با مهر و محبت مسئولین غرفه ها که بگذریم تصمیم گرفتیم از سوغات های هر شهر که روی میز اون غرفه بود یه تستی به عمل بیاریم. چون همیشه واسمون سوال بود شهری مثل اراک یا ملایر چی میتونه سوغات داشته باشه (با تست خود سوغاتی البته)؟
واسه همین تصمیم گرفتیم لیست سوغاتی های هر شهر رو (البته از نوع خوراکیش) در اینجا بیاریم:
مازندران: انواع ترشیجات (ترشی بادمجان، فلفل، سیر، لیته)، دلار (نوعی سبزی معطر برای ماست) و مربای بهار نارنج
مرکزی: گوش فیل، فتیر
مراغه: گردو، عسل
هرمزگان: ترشی انبه و لیمو
همدان: خمیر سنل، انگشت پیچ
چهار محال و بختیاری: آش دوغ
کاشان: حاجی بادام، پشمک
کرمان: لور
بیرجند: قره قروت، عناب
فارس: ترشی بنه کوهی
اردبیل: حلوای سیاه، عسل
آذربایجان شرقی: قورابیه
کرمانشاه: نان خرمایی، نان برنجی
مشهد: لواشک، کشمش، کشک، پسته کوهی، چلغوز
ملایر: کلوا، شیره انگور عسلی
رامسر: رب انار، رب آلوچه، پرتقال
ارومیه: نقل
البته ما فقط اون چیزایی رو که خوردیم نوشتیم 🙂
و در نهایت یه تشکر ویژه از خانم آسایش.
مام خو خشونه بیِم! فقط یَ خردک دیر فهمیدِم.
اگر شد سه شنبه میِم بیبینِم چه خبره.
جاي همه ي دوستان خالي ما هر روز يه سري مي زنيم، نمايشگاه واقعا عاليه، با همه ي لباساي محلي عكس گرفتيم و همه ي خوراكي هاي محلي رو هم تست كرديم.
از همه دعوت مي كنم يه سر بزنن.
bah bah sholiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii toye dorost kardanesh komak mikhastin dar khedmat bodam sholihaye man harf nadare. ad