دردی است در این سینه

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است / ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه سر منزل عشقی / بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که برآسود زمینش بخورد زود / دریا شود آن رود که پیوسته روان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه / این دیده از آن روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که درین بازی خونین / بازیچه ایام دل آدمیان است

دل بر گذر قافله لاله و گل داشت / این دشت که پامال سواران خزان است

روزی که بجنبد نفس باد بهاری / بینی که گل و سبزه کران تا به کران است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی / دردی است در این سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند / یا رب چقدر فاصله دست و زبان است

خون می رود از دیده در این کنج صبوری / این صبر که من می کنم افشاندن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود / گنجی است که اندر قدم راهروان است

منتشرشده توسط

5 دیدگاه در “دردی است در این سینه”

  1. ممنون از درج به جا و به موقع
    اين مصرع به دلمان نشست بسيار:
    دانی که رسیدن هنر گام زمان است

  2. میبینم که سفر تو رو ساخته.
    خیلی قشنگ بود. کل شعر به دلمان بس بسیار نشست..

  3. سلام به همه عزیزان منم یه سمپادی ام که به تازگی با وبلاگ شما آشنا شدم. وبلاگ خوبی دارین از همه تشکر می کنم بویژه علیرضا که شعر قشنگی رو گذاشته. اینم یه شعره که خودم خیلی دوسش دارم.
    بذار همه بپرسن این کیه داره می خونه
    بذار غم ته ترانه نا گفته نمونه
    بذار بفهمن این صدای خسته مال من نیست
    بذار همه بدونن این ترانه مال اونه
    می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
    غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
    تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
    نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
    می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
    غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
    تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
    نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
    نشونی تو رو شبیه گریه هام می دونم
    می خوام گمت کنم ، نبینمت ، اگر بتونم
    میون خاطرات من نشستی ، گم نمی شی
    اگه هستی ، اگه نیستی می خوام برات بخونم
    میون خاطرات من نشستی ، گم نمی شی
    اگه هستی ، اگه نیستی می خوام برات بخونم
    می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
    غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
    تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
    نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
    می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
    غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
    تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
    نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
    نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.