سمپاد و بزرگ شدن

کوچیک که بودیم همیشه دوست داشتیم بزرگ بشیم؛ چیزی که حتی معنیشو نمی فهمیدیم! بزرگ شدن فقط قد کشیدن نبود، بزرگ شدن فقط درس خوندن نبود، بزرگ شدن معنیش بزرگ شدن دنیامون بود. باید آدم های بیشتری رو تو دنیامون وارد می کردیم: دوست، معلم، استاد، هم کلاسی، رئیس، همکار و هزار تا غریبه دیگه! آدم هایی که بعضی ها شون کاراشون بخاطر خدا بود و بعضی ها فقط حرفشون از خدا بود! آدم های بزرگی که دل کوچیکی داشتند و آدم های کوچیکی که دل بزرگ! غریبه هایی که دوست بودن و دوست هایی که غریب! مریض هایی که سالم بودن و سالم هایی که مریض! آدم هایی که بعضی وقتها از بودن تو این دنیای آدمیت خسته و نا امیدت می کردن و آدم هایی که امیدوارتر به زندگی! آدم هایی که نمی فهمیدن، خرده شیشه داشتن و بخاطر قدرت داشتنشون اونقدر راحت بهت ظلم می کردن که حتی نعمت خواب راحت رو با ناراحتی بهت حروم می کردن.

آره- بزرگ شدن یه عالمه حرف داشت؛ دنیای بزرگتر، آدم های جور واجور، شرایط سخت و راحت، فرصت ها و تهدیدها… دیگه از اون سرسره ای که فقط باید اول مسیر می نشستی و تا آخر مسیر خوشحال می رفتی خبری نبود.

بزرگ شدن با یک جمع سالم و بزرگ می تونه خیلی زودتر پیش بره، بزرگ شدنی که خیلی معنی داره: با هم بودن، کار گروهی، همکاری، تجربه و از همه مهمتر تحمل دیگران. اینجا بهت فرصت اشتباه کردن رو می دن، فرصت جبران اشتباهت هم می دن، فرصت سنجیده عمل کردن در مقابل اشتباهات دیگران هم می دن، اینجا فرصت انعطاف پذیری و صبور بودن رو بهت می دن (اینجا اونقدر صبرت زیاد می شه که یک سال منتظر عوض شدن عکست می شینی، حالا قهر کنی، ننویسی، بالا بیای، پایین بری کسی محلت نمی ده که نمی ده 😀  )

آره ما الان تو جمعی هستيم که داريم بزرگ می شيم، تو جمعی که همه یزدی هستیم و به اصالت یزدی بودنمون افتخار می کنیم؛ جمعي که با همه بدی هامون یه خوبی بزرگ داریم؛ اینکه اینجا کمتر کسی هست که تو دلش یه ذره خرده شیشه پیدا بشه، اینکه همه همونی هستیم که تو دلمون هستیم، اینکه همه با هم دوستیم، اینکه می تونیم به هم اعتماد کنیم، اینکه همه مون فرصت اشتباه رو به هم می دیم، اینکه اینجا کمتر کسی هست که کاری از دستش بر بیاد و برای همشهریاش انجام نده، اینکه همه مون به بزرگ شدن خودمون و دیگران کمک می کنیم.

9 دیدگاه در “سمپاد و بزرگ شدن”

  1. واقعا دست مریزاد!
    میگن “هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند”
    انصافا که متنتون به دل من یکی خیلی نشست
    خانم دادفرنیا!!! خانم دادفرنیا!!! (لطفا با لحن آقا نعمت رضا خوانده شود!)

  2. سلام به همه،
    نبودیو ننوشتی… آمدیو چه نوشتی…
    بسیار زیبا بود.
    خانم دادفرنیا!!! خانم دادفرنیا!!!
    عکستون چشه مگه؟!! تازه دستای به این قشنگی رو سرتون سبز شده. 🙂
    یا حق.

  3. بله. بله. درست مي فرمايين. مخصوصا اگه اون دستا متعلق به شما باشه 🙂

  4. و اینکه اگر در این جمع اشتباه کنی خیلی برات گرون تموم نمیشه

  5. چی گرون تموم نمیشه!!!؟ من همش 7-8-10بار توچالو با کلک چار, دربند و با درکه اشتباه کردم آبرو حیثیت منو بردن :((
    عکستونم خیلیم خوشکلو با نمکه

  6. مطلب بسیار جالبی بود که به خوبی اهداف ما را در این گردهمآیی های سمپادی – اعم از پاتوق، کوهنوردی، گردش و برنامه های فرهنگی – نشان می دهد.
    مسلما همه ما در این 10 ماهه اشتباهاتی داشتیم ولی به لطف جو عالی بین بچه ها دوستی هامون مستحکم تر و عمیق تر شده و خیلی از اشتباهات دیگه تکرار نشده است.
    پس بیایید به کمک هم و با همراهی هم بزرگ و بزرگ تر بشیم.

  7. علاوه بر این من هم به بودن ار این جمع افتخارمی کنم.
    ان شاالله که جمعمون مستدام و پایدار باشه.

  8. اتفاقی این نوشته رو دیدم، گاهی خوندن نوشته های قبلی به یادمون میاره چه مسیری طی کردیم تا به اینجا رسیدیم.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.