آبی که بر آسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است
گرمردرهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است
هر کدوم توی اون مطلبی که شعر و داستان و کلمات قصار می خرید ازمون یه عالمه چیز میز نوشتیم..
من به شخصه گفتار همه ی دوستان رو خوندم
والا من یه مشکلی دارم با اینکه یه جا یه شاعر یه حرفی میزنه …
بعد جای دیگه میاد نقضش میکنه
به کرات این موضوع رو در شعرهای مخصوصا سعدی دیدم
من خودم عادت دارم از هر چی میخونم یه چیزی یاد بگیرم….توی این دوبیت بال یه معنا هست و همچنین پند و از این حرفا
چیزی هم که من برداشت کردم اینه که هوشنگ ابتهاج از تجربه شخصی خودش به ما میگه که ساکن نباشید و همینطور یه وقتایی یه چیزایی رو گذر زمان حل میکنه
حالا برای برداشت صحیح از اشعار باید چه کرد ؟
شاید من اشتباه برداشت کردم؟
اصلا مهمه که من چی از این شعر فهمیدم و شاعر چی می خواسته بگه و آیا اون چیزی که شاعر میخواسته بگه رو من فهمیدم یا نه؟
والا من که گیج شدم!!!!!!!!!
یک دیدگاه در “هنرفهمیدن همواره سخت ترین هنر است…..”
دیدگاهها غیرفعال هستند.
والا من فکر می کنم همیشه لازم نیست تمام معانی شعری رو که می خونیم رو دریابیم مهم اینه که چه حسی از خوندن این شعر بهمون دست می ده. گاهی وقتا شاعر، شعر رو برای شخص خاصی یا واقعه خاصی یا … گفته که ما بنا به دلایلی از اون آگاه نیستیم بنا بر این دقیقا نمی تونیم به اون معنای واقعی برسیم ولی مهم اینه که مثلا با خوندن این ابیات حسی مشابه اونچه که گفته شده بهت دست میده (اینکه نباید ساکن بود و…) که همین کافیه.
من از شعر شاملو خوشم میآد ولی خوب خیلیاشو نمی فهمم اما حس خوبی بهش دارم برا همین می خونم و ادامه می دم.