صحرای ماتم

………………………………………………………..

دارم هوای گریه، دلتنگ شانه هایت

دل غرق خون و درد است، بی حد و بینهایت

باید کشید فریاد، فریاد ازاین جنایت

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت/ گرنکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

 

 

 صحرای ماتم است این، سوگ وعزاست هردم

خاک است و آتش وخون هرسو که روی کردم

از مردمان نامرد بی منتهاست دردم

بی مزد بود ومنت هرخدمتی که کردم/ یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت

 خون خداست تنها، بی یاور است وبی کس

فریاد کودکان را پاسخ نمی دهد کس

شاید عمو بیاید…، اما نمی رسد کس

رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس/ گویی ولی شناسان رفتند ازاین ولایت

 کرب و بلاست آنجا، شیون به پاست آنجا

شش ماهه کودکی هم سوی خداست آنجا

دست و سر وتن و پا ازهم جداست آنجا

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/ سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

 از خیمه ها بلند است فریاد وآتش و دود

رسم ادب به مهمان انگار گشته نابود

مادر به سوگ فرزند، دختر پی پدر بود

ازهرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهارازاین بیابان، واین راه بی نهایت

 دیگرنمانده طاقت، غوغاست دردرونم

از داغ این مصیبت درجوشش است خونم

اشک است وآه وحسرت، چون گویمت که چونم ؟

ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم / یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

 (17 دیماه 1387 مصادف با شب عاشورای حسینی)

 

 

 

منتشرشده توسط

2 دیدگاه در “صحرای ماتم”

  1. تبريك مي گم به خاطر اينهمه پاكي در بيان احساسات مذهبيت!و با وجود لائيك بودنم بهت غبطه خوردم!براي ترا‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژدي عاشورا شعر زيبايي بود!

  2. شعر بسیار زیبای دیگری از دوست عزیزمون جگر گوشه، ان شا الله خود آقا امام حسین جزایت را بدهد و در قیامت برای همیشه در سایه عنایتش بگنجاندد.
    شعر به نحو بسیار زیبایی با اشعار حافظ ترکیب شده است که انتخاب بسیار به جایی بوده است .(صنعت تضمین)
    خیلی خوب عمق فاجعه و شدت اندوه ما را برای این حادثه نشون داده است. به راستی که امویان و شیعیان آل امیه از سفاک ترین افراد بودند کسانی که حتی به طفل شیر خواره هم رحم نکردند، اللهم العنهم جمعیا.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.