کربلا، صحنه عاشقان

کجایید ای شهیدان خدایی                        بلاجویان دشت کربلایی

کجایید ای سبک روحان عاشق                  پرنده تر ز مرغان هوایی

کجایید ای شهان آسمانی                        بدانسته فلک را در گشایی

کجایید ای ز جان و جا رهیده                      کسی مر عقل را گوید کجایی

کجایید ای در زندان شکسته                      بداده وامداران را رهایی

کجایید ای در مخزن گشاده                       کجایید ای نوای بی نوایی

در آن بحرید کین عالم کف اوست               زمانی بیش دارید آشنایی

کف دریاست صورت های عالم                  ز کف بگذر اگر اهل صفایی

مهمترین نشانه عاشقی، ایثار و گذشت است. عشق، انسان خودخواه را به عاشقی ایثارگر مبدل می کند. این ایثارگری به زبان و سخن نیست بلکه به عمل است. گذشت از مال و رفاه و راحت شروع می شود و تا آبرو و جان امتداد می یابد. امام حسین(ع) عاشقی بزرگ بود. از همه چیزش گذشت. از حرمت و آبرو و شخصیتش، چنانکه دستگاه های تبلیغاتی بی امیه توانستند از او موجودی بسازند که شایسته کشته شدن بود. از جانش گذشت. او یکبار شهید نشد. هزار بار شهید شد. با شهادت هر یاری، با خوردن هر تهمتی و با دیدن هر منظره ای، شهید می شد. امام حسین(ع) در عاشورا و در کربلا، در زندان را شکست و چون پرنده ای سبک روح و عاشق از قفس تن در رهید. امام حسین(ع) شجاعانه و دلیرانه و عاشقانه به استقبال مرگ رفت و بر تمام برخورداری های خود خط بطلان کشید. تصور کنید!! ساده نیست!!!!

منتشرشده توسط

2 دیدگاه در “کربلا، صحنه عاشقان”

  1. از آب هم مضایقه کردند کوفیان……………….خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
    این بیت که از بند دوم ترجیع بند محتشم کاشانی انتخاب شده، به نظر من عمق فاجعه رو در حادثه عاشورا بیان می کند. ولی واقعاً چه اتفاقی افتاد که بعد از گذشت نیم قرن از فوت پیامبر، چنین رفتاری از سوی مردم با نوادگان پیامبر صورت می گیرد و به قول علیرضا امام حسین را مجبور می کند تا عاشقانه از همه چیزش بگذرد؟

  2. باور کن حتی تصورش هم برای ما سخته.
    من یه کم با این جمله که گفتی امام حسین از ” آبرو” اش هم گذشت مشکل دارم، بیشتر برام توضیح بده.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.