برف مي بارد
برف مي بارد به روي خار و خاراسنگ
كوهها خاموش
دره ها دلتنگ
راه ها چشم انتظار كارواني با صداي زنگ
بر نمي شد گر ز بام كلبه ها، دودي
يا كه سوسوي چراغي گر پيامي مان نمي آورد
رد پا ها گر نمي افتاد روي جاده هاي لغزان
ما چه مي كرديم در كولاك دل آشفته دمسرد ؟
با نام و یاد خدای …
با سلام …
سرپرستی برنامه ی هفتگی کوه به این بنده ی حقیرسپرده شده و ان شاءالله همانطور سامانه ی یاهو فرموده، هوایی معتدل و گاهی با هجوم ابرهای بارانزا در نتیجه برفی خواهد بود…
شرح وقایع :
مکان: کلکچال، ایستگاه چهار
زمان: جمعه ١٥ آذر ماه، ساعت ۷ صبح
محل جمع شدن اولیه: درب اول پارک جمشیدیه (درب اصلی)
صبحانه در ایستگاه ۴ صرف میشه، دوستانی که مایلند می توانند صبحانه و ناهار با خود بیاورند.
لباس گرم و کفش کوه فراموش نشه ( یکی از برادران فرمودند پول برای خرید یخ شکن بیارید،حیفِ اگه برف باشه بالا نریم←قیمت : 20000ريال)
سعید عارف
salam saeedjan,
khoshhalam toro masool gozashtan,
Akhe gharar bod hamed beshe ke age mishod che mishod!!!
ye pishnahad?!
chetore bachehaee ke chador daran hamrahe khodeshon biyaran,bala cha2or bezanim?
nakhaaaand!?
pishnahade dige.
see u friday.
babay.
سلام
از سعید که مسئوولیت سرپرستی این هفته رو پذیرفت، بسی تشکر می کنم. با خصوصیات اخلاقی که از سعید سراغ دارم، حتما از بودن با او لذت خواهید برد.
مصطفی جان، من به حامد قول سرپرستی این هفته رو نداده بودم و اگه اون یا هر شخص دیگه ای مایل باشه می تونه برای هفته های بعد این مسئوولیت رو بپذیره.
راجع به ایده چادر، ایده بسیار خوبیه ولی قبلش باید تعداد کسانی که چادر دارند و ظزفیت چادراشون و همچنین تعداد افرادی که میآن مشخص باشه، که اگه برای جمعه جور نشد حتما برای دفعات بعد سعی می کنیم جور بشه.
براتون جمعه خوشی رو آرزومندم.
من چه چادر بیارت چه نه میام.
🙂
خیلی ممنون مصطفی جان!
مصصطفی اگه چادر داری من که 100% موافقم.فقط زحمت بالا آوردنش با خودته!
از سعیدم تشکر میکنم.راستی هر کی میاد یتا جمله بنویسه
سوپرایز این هفته:
1-کاملاً مردونه بود
2-مصطفی پیک نیک آورده بود و بالا یه ککتل و تخم مرغ حسابی زدیم
3-ما که خودمونو واسه برف و بوران آماده کرده بودیم,وقتی اومدم خونه مامانم گفت آفتاب سوخته شدی!
4-تا ایستگاه 7 بالا نرفتیم!
جاتون بسیار خالی بود…امیدوارم همچین هوایی رو بار هم تجربه کنیم…خیلی از مصطفی هم ممنون که در نقش مادر گروه برامون ککتل تخم مرغ درست کرد…خانوما یاد بگیرن!!!
با اين كه از افراد ثابت فقط 4 نفر بوديم ولي بازم خوب بود .
نذاشتم جا خالي هيچ كدمتون حس بشه ؛ كلي بچه ها را برداشتم بردم و يه كوه مجردي (مردونه ) توپ شد!
🙂
آرد خریدم پسرم حامد؟
سعید! به شرکت تلفن کردی؟
خوش گذشت هواخوری امین؟
پس چرا دست خالی برگشتین؟
….
کجاست بره گم شده این گوسفند پیر صحرا؟
بَرَک پَروار من… غلامرضا
جاهای همه خالی، خیلی خوش گذشت، سعیدجون نوش جونت. امین جون راضی به زحمتت نبودیم!