خیلی جالبه… خیلی خیلی جالبه
کسی میتونه بگه درد از لحاظ سیگنالی دارای چه خاصیتیه که یک دستگاه الکترومغناطیسی میتونه اونو تشخیص بده؟
هرچند نميومنم که سوالت جديه يا..
اما مکانيزم درد:
گيرنده های تمامی حواس از جمله درد در زير پوست قرار دارند. هنگامی که عامل تحريک کننده يکی از اين حواس مثلا برخورد آجر پاره با کله آقا صبري که گيرنده درد رو تحريک ميکنه، پيام عصبی بايد در طول مسير عصی حرکت کنه تا به مغز برسه و اونجا تفسير بشه. سلول های عصبی (نورون ها)، با فاصله از هم در شبکه عصبی قرار دارند و به هم متصل نيستند، برای انتقال پيام از يک نورون به نورون ديگر، وزيکول هايي حاوی نوروترانزميترها از جسم سلولی نرون ابتدايي ترشح می شود و در فضای بين سلولی منتشر می شود. اين وزيکول ها آزاد شده و نوروترانزميترِ داخل آنها بر روی دندريت های سلول بعدی می نشيد و مشابه همان تحريک (همون آجرپاره) رو در سلول بعدی ايجاد می کند.
چند نکته راجع به درد:
– مکانيسم اثر مسکن ها هم اينه که در فضای بين سلولی منتشر ميشن و جلوی انتشار نوروترانزميتر رو ميگيرن
– درد تنها حسيه که سازگاری پيدا نميکنه، تمامی حواس بعد از يک مدتی که تحريک به صورت ممتد ادامه داشته باشه به خستگی سيناپسی ميرسن يعنی اينکه وزيکول ها از بين ميرن و ديگر سيناپسی اتفاق نمی افته که بخواد پيامی منتقل بشه مثال خيلی روتين هم بوياييه، حتما همه تجربه کرديد که وقتی عطر می زنيد فقط همون چند دقيقه اول بوش رو می شنويد؛ واسه همينه که ميگن آدم عطر رو به خاطر ديگران ميزنه!!
خیلی ممنون از توضیحاتتون
ولی من بازم نفهمیدم که با توجه به مکانیزم درد چه سیگنالی در دستگاه دردیاب آشکارسازی مشه؟
خیلی جالبه… خیلی خیلی جالبه
کسی میتونه بگه درد از لحاظ سیگنالی دارای چه خاصیتیه که یک دستگاه الکترومغناطیسی میتونه اونو تشخیص بده؟
هرچند نميومنم که سوالت جديه يا..
اما مکانيزم درد:
گيرنده های تمامی حواس از جمله درد در زير پوست قرار دارند. هنگامی که عامل تحريک کننده يکی از اين حواس مثلا برخورد آجر پاره با کله آقا صبري که گيرنده درد رو تحريک ميکنه، پيام عصبی بايد در طول مسير عصی حرکت کنه تا به مغز برسه و اونجا تفسير بشه. سلول های عصبی (نورون ها)، با فاصله از هم در شبکه عصبی قرار دارند و به هم متصل نيستند، برای انتقال پيام از يک نورون به نورون ديگر، وزيکول هايي حاوی نوروترانزميترها از جسم سلولی نرون ابتدايي ترشح می شود و در فضای بين سلولی منتشر می شود. اين وزيکول ها آزاد شده و نوروترانزميترِ داخل آنها بر روی دندريت های سلول بعدی می نشيد و مشابه همان تحريک (همون آجرپاره) رو در سلول بعدی ايجاد می کند.
چند نکته راجع به درد:
– مکانيسم اثر مسکن ها هم اينه که در فضای بين سلولی منتشر ميشن و جلوی انتشار نوروترانزميتر رو ميگيرن
– درد تنها حسيه که سازگاری پيدا نميکنه، تمامی حواس بعد از يک مدتی که تحريک به صورت ممتد ادامه داشته باشه به خستگی سيناپسی ميرسن يعنی اينکه وزيکول ها از بين ميرن و ديگر سيناپسی اتفاق نمی افته که بخواد پيامی منتقل بشه مثال خيلی روتين هم بوياييه، حتما همه تجربه کرديد که وقتی عطر می زنيد فقط همون چند دقيقه اول بوش رو می شنويد؛ واسه همينه که ميگن آدم عطر رو به خاطر ديگران ميزنه!!
خیلی ممنون از توضیحاتتون
ولی من بازم نفهمیدم که با توجه به مکانیزم درد چه سیگنالی در دستگاه دردیاب آشکارسازی مشه؟