نقدی بر فیلم “دعوت” آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا

چند روز پیش به پیشنهاد یکی از دوستان برای تماشای فیلم “دعوت” – به گفته تیزر تلویزیونی متفاوت ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا- به سینما رفتم. خیلی خوشحال بودم که فیلمی از یک کارگردان خوب و خوش سابقه خواهم دید و البته خیلی خوشحالتر شدم زمانی که پوستر فیلم را پشت شیشه سینما دیدم و انبوهی از نامهای آشنا و مطرح سینما را بعنوان بازیگر فیلم مشاهده کردم.

البته این خوشحالی کمی با تردید همراه بود چرا که از دوستان شنیده بودم فیلم هیچ ربطی به جنگ و دفاع مقدس ندارد و این نگران کننده بود چرا که حاتمی کیا در آخرین ساخته اش در تلویزیون (سریال حلقه سبز) تا حدی نشان داده بود که وقتی از جنگ فاصله میگیرد دیگر حاتمی کیایی که همه می شناسیم و انتظارش را داریم نیست. اگرچه آنجا نیز بزرگانی چون حمید فرخ نژاد و سیما تیرانداز ایفای نقش میکردند. ولی نیمه حاتمی کیا دوست ذهنم به دفاع برخاست که آن کار سریال تلویزیونی بوده و این یکی فیلم سینمایی و میتوان عدم موفقیت حلقه سبز را به حساب سریال بودنش گذاشت چرا که حاتمی کیا اصولا کارگردان سینماست ، ولی از طرف دیگر نیمه منتقد ذهنم نهیب می زد که مگر “خاک سرخ” سریال نبود؟ پس چگونه آن همه جذابیت و فراز و نشیب داشت که بیننده ها را هفته های متمادی پای جعبه جادو میکشاند ؟ چه شد که حلقه سبز اینگونه نشد؟

بهر حال با ذهنی درگیر وارد سینما شدم اگرچه بنا به مشکلی 2،3 دقیقه اول فیلم را از دست دادم.

اینکه در طول فیلم چه چیزهایی در سرم گذشت و خاطرات تمام فیلم های حاتمی کیا برایم مرور میشد بماند. همین اندازه بگویم که وقتی از سینما بیرون آمدم اصلا حس خوبی نداشتم.

یعنی واقعا این فیلم را حاتمی کیا ساخته؟ همان حاتمی کیای “از کرخه تا راین”؟ حاتمی کیای “بوی پیراهن یوسف” ،”آژانس شیشه ای”،”روبان قرمز”،”موج مرده”،”ارتفاع پست”…؟

یعنی واقعا این شخصیتها ساخته و پرداخته ذهن همان حاتمی کیایی است که حاج کاظم و سلحشور را آفرید؟ همان که دایی غفور را خلق کرد و قاسم و ننه عطیه را با آن لهجه جنوبی دوست داشتنی شان به تصویر کشید؟

همان حاتمی کیایی که با سه بازیگر شاهکاری چون روبان قرمز را ساخت و حال با لشکری از بازیگران معروف و بعضا ستارگان خوش چهره سینما اثری دراین حد واندازه ارائه کرده؟  نه! باور کردنی نیست!

البته در اینکه حاتمی کیا شخصیتی فوق العاده محترم و ارزشمند برای سینمای ماست شکی نیست و از قضا همین باعث میشود آدم از این دستاوردش تعجب کند و زبان به نقد بگشاید. اینقدر کار خوب از حاتمی کیا دیده ایم که سطح توقعمان از او بالا رفته و دیگر یک کار متوسط از او راضیمان نمی کند. اگرچه از همان زمان پخش سریال حلقه سبز احساس میشد که او دیگر از سینمای جنگ خسته شده و در برابر مسائل و مشکلات اخلاقی و اجتماعی زمانه بیشتر احساس مسئولیت و رسالت میکند، شاید هم دچار نوعی سردرگمی شده و بر سر دوراهی مانده که از جنگ 20 سال پیش بگوید یا از جنگ های امروزجامعه، شاید هم قصه های ناگفته ای از جنگ دارد که گفتنش را در این اوضاع و شرایط صواب نمی بیند ولی درهرحال اطمینان دارم از لحاظ قصه و روایت جنگ اشباع نشده است.

بهر حال من در اینجا قصد دارم فیلم را نقد کنم نه کارگردان را، هرچند منتقد سینما نیستم ولی در حد درک و برداشت خودم نقاط قوت و ضعفی که به نظرم رسید را بیان میکنم و علاقه مندم نظر دیگر دوستان را هم بدانم.

در کل سوژه داستان که مربوط به معضل اجتماعی “سقط جنین” میشود سوژه جالب و تامل برانگیزی است ولی انگار نوعی دوگانگی بین نگاه فیلمنامه نویس و کارگردان به این موضوع احساس میشود. چیستا یثربی که بار فیلمنامه را تا حد زیادی به دوش کشیده نوعی نگاه زنانه و فمینیستی به موضوع دارد در حالیکه کارگردان بیشتر جنبه مذهبی و دینی را مدنظر دارد وسعی دارد از این منظر بیننده را آگاه کند.

اپیزودیک بودن فیلم و اینکه این توانایی را به بیننده میدهد که طرز فکر اقشار مختلف اجتماع نسبت به این پدیده را با هم مقایسه کند قابل تقدیر است چرا که تقریبا شخصیت ها طیف وسیعی از جامعه را شامل میشوند و اکثر بینندگان میتوانند حداقل با یکی از اپیزودها احساس نزدیکی و با شخصیت مربوطه حس همزاد پنداری داشته باشند. اگرچه گویا اپیزود دیگری هم مربوط به یک دختر دانشجو بوده که حذف شده و به عقیده نگارنده نباید حذف میشد چرا که اهمیتش خیلی بیشتر از اپیزودی مثل بازیگر سینما یا زن و مرد روستایی بود.

بعضی از انتقادها به کل جریان فیلم وارد است که اکثرا نیز مربوط به فیلمنامه است از جمله اینکه کدام آزمایشگاهی وجود دارد که در ساعات مختلف شبانه روز (حتی ساعات پایانی شب موقع صرف شام) به مراجعه کنندگان خود با تماس تلفنی اطلاع دهد که “شما باردار هستید” !!! کمی غیر واقعی بنظر میرسد.

یا اصرار بر نشان دادن صحنه های کلیشه ای ویار و حالت تهوع زنها در دوران حاملگی. آیا اینقدر اصرار برای این بود که بیننده مطمئن شود شخصیت داستان حامله است!؟ اگرچه در اپیزود سوم بازی درخشان گوهر خیراندیش در کنار درخت وسط حیاط توجه مارا بیشتر جلب میکند تا حالت مزاجی او!

فکر کنم اگر بصورت جداگانه نقاط ضعف و قوت اپیزودها را بررسی کنیم بهتر است.

اپیزود اول: شیدا صوفی- بازیگر سینما

بنظر نگارنده بیشترین انتقاد به دو اپیزود اول فیلم وارد است. در قسمت اول به جرات میتوان گفت با فیلمنامه ای پر از پارادوکس مواجه هستیم. شیدا صوفی با این کلاس و منزلت اجتماعی قطعا باید در مورد مساله ای مثل بارداری خیلی آگاهتر از اینها باشد که با شوهرش جر و بحث و کتک کاری کند که “آخرش کار خودت را کردی و مرا باردار کردی!” اگرچه موضوع فیلم در مورد دعوت های ناخواسته است اما مگر دیگر چقدر ناخواسته!؟ زنی که اینقدر حرفه و کارش برایش مهم است براستی نمی توانست از چنین اتفاقی پیشگیری کند؟

دیالوگها به گونه ایست که بیننده احساس میکند شوهر او به زور یا با اندکی مزاح در خواب یا بیهوشی باعث بارداری وی شده است!!! و اینکه بارداری یک مساله کاملا یک طرفه است!!!

سکانس های فیلمی که شیدا صوفی در آن بازی میکند هیچ همخوانی با هم ندارند. یکبار در یک استخر شیک و تروتمیز با لباسهای امروزی، یکبار با لباسهای سنتی و محلی سوار بر اسب، دیگر بار پیست اسکی و…

گویا فقط هدف نشان دادن شدت علاقه این زن به حرفه اش و تحمل شرایط سخت آن بوده ولی آیا راه دیگری وجود نداشت!؟

مطمئنا اگر فیلم را دیده باشید (حتی خیلی دقیق هم نه!) عدم تناسب بدلکاری که بجای شریفی نیا در پیست اسکی انتخاب شده ، توجه شما را جلب کرده!

انتخاب سیامک انصاری هم به عقیده من بسیار انتخاب نامناسبی بود.حتی اگر از سابقه پررنگ بازیگری طنز او هم صرفنظر کنیم،چهره و اتمسفر شخصیتی سیامک انصاری به درد این نقش جدی نمی خورد. دیالوگهای جدی مثل آنجا که میگفت”برای پدر شدن هم باید برم تو صف فیلمنامه ها” اصلا به چهره و میمیک صورت او چفت و بست نمیشد.

بازیها هم که خیلی معمولی بودند، مهناز افشار مثل همیشه،شریفی نیا هم که تقریبا خودش بود!

 

اپیزود دوم: زن و مرد روستایی

وقتی چهره سحر جعفری و محمدرضا فروتن را با آن گریم و لهجه مصنوعی شان دیدم یک لحظه فکر کردم

در حال تماشای یکی از برنامه های طنز درجه 3و4 تلویزیون هستم. واقعا تحمل این بازی از بازیگرمطرحی مثل فروتن برایم عذاب آوربود. اینجا بود که فکر کردم چه خوب بود جای سیامک انصاری و فروتن با هم عوض شده بود و هریک نقش دیگری را بازی میکرد. مدل ابرو و بینی زن روستایی هم که بیشتر به دختران شمال شهر تهران شبیه بود تا یک زن روستایی!

هرچند ناخواستگی بارداری در مورد این زوج بیشتر قابل پذیرش بود ولی به همان اندازه نخواستن بچه توسط این زوج جای ابهام داشت.یعنی تنها مساله فقر برای افرادی از این قشر اجتماع دلیل کافی برای سقط جنین است؟

بازی ضعیف هردو بازیگر چنان تحمل این اپیزود را دشوار کرده بودکه اگر حضورمثل همیشه پرقدرت ثریا قاسمی از اواسط اپیزود نبود نمی دانم بقیه فیلم را با چه حسی تماشا میکردم. والبته شوکی که به هنگام مشخص شدن هویت “خورشید خانم” و انگیزه کارش به بیننده وارد میشود (همان صحنه چسباندن عکس زینال و همسرش در کنار عکس زوجهای دیگر) تا حد زیادی باعث فراموشی ضعف ها و تلخی های این سکانس میشود. به عقیده اینجانب شخصیت پردازی “خورشید خانم” بزرگترین نقطه قوت این سکانس و یکی از نقاط قوت کل فیلم بود.

 

اپیزود سوم: سیده خانم

واقعا تمام زیبایی این اپیزود را باید مرهون بازی زیبا و بی نظیر گوهر خیراندیش دانست. بازیگری که در سالهای اخیر در هر نقشی که ظاهر شده شاهکار آفریده، چه در تلویزیون چه در سینما. از مادر رضا در سریال “همسایه ها” بگیرید تا زن حاج رضا عنایت در “دنیا”، ننه عطیه در “ارتفاع پست”، زن حاج یونس فتوحی در “میوه ممنوعه”، بازی زیبای او در “واکنش پنجم” و “رسم عاشق کشی” هم فراموش نشدنی است.

انصافا بازی زیبای او در این اپیزود به دل بیننده می نشیند بخصوص که صحنه های تراژیک مثل خجالت کشیدن از دخترهایش یا مظلومیت در مقابل شوهرش (در پارک) را در کنار صحنه های طنز مثل زنگ خوردن موبایل در قبرستان یا ترشی خوردن و حتی عکس العمل او در مقابل پزشک وقتی عمل شوهرش را نوعی تجاوز میداند همه را به خوبی و استادی هرچه تمام بازی کرده و شخصیتی قابل تحسین خلق کرده است. بازی رضا بابک نیز در این اپیزود ستودنی است.

 

اپیزود چهارم: دکتر افسانه کشاورز- پزشک زنان

در این اپیزود نیز دلیل مادر برای سقط جنینی که سالها منتظر او بوده کافی بنظر نمی رسد. اگرچه تحمل خیانتی که در حقش شده بیش از اندازه سخت است اما آیا به قیمت از دست دادن فرزندی که به گفته خودش 30 بار تلاش کرده تا بالاخره موفق شده بدستش بیاورد می ارزد؟  

از نقاط برجسته این پارت از فیلم بازی درخشان کتایون ریاحی در صحنه مواجهه همسرش کاوه و طلا (زنی که واگذار کننده تخمک است) هنگام ورود کاوه به مطب است که بسیار تاثیرگذار است و همزمان چند حس مختلف را میتوان در چهره بازیگر دید.(خشم،نفرت،ناامیدی،خجلت و…)

 

اپیزود پنجم: زیبا- مترجمی که زن صیغه ای رئیس خود شده

نمی دانم چرا موقع تماشای این اپیزود مرتبا به یاد صحنه های فیلم”شوکران” می افتادم. شاید بخاطر شباهت تقریبی سوژه هر دو فیلم بود. سوژه تکراری زن صیغه ای و باردار شدن و بیخبری زن اول از کل ماجرا!

مرد پولدار مذهبی به ظاهر معتقد به اصول شرع که وقتی با باردار بودن زن صیغه ای خود مواجه میشود این اصول را فراموش کرده و تصمیم به سقط جنین میگیرد اما مادر خواهان نگهداشتن بچه خود است. شبیه همان چیزی که در شوکران دیدیم و جالب اینکه عاقبت این زن هم تصادف بود!

ولی گویا در این اپیزود جریان فیلم خیلی به نفع هیچکدام از دو شخصیت موضع گیری نمیکند یا بهتر است بگوییم در این اپیزود به شدت اپیزودهای قبلی که از عدم سقط جنین حمایت میکرد نیست و فریاد “خدا”یی که فرهاد قائمیان در ماشین سر میدهد تا حدی دل تماشاگر را به درد می آورد و این شک را القا میکند که شاید واقعا این بچه باید سقط شود!

سرنوشت زیبا و اینکه کجا میرود و چه بر اومیگذرد در اواسط اپیزود تا حدی گنگ و نامرتبط است، مثلا مینی بوسی که سوار است یا لباسی که پوشیده یا تختی که روی آن از فرط خستگی دراز می افتد بیننده را به نتیجه خاصی که در این مدت چه بر سر زیبا آمده نمی رساند.

در هر حال بازی مریلا زارعی و فرهاد قائمیان در این قسمت از فیلم قابل ستایش است.

در مجموع به نظر نگارنده آنچه فیلم را در همین حد و اندازه دیدنی و جذاب کرده بازی خوب بازیگرانی چون قاسمی،خیراندیش،ریاحی و زارعی است نه فیلمنامه و کارگردانی! موسیقی فیلم نیز با کارهای سابق محمد رضا علیقلی فاصله زیادی دارد و درحد “بد نبود” میتوان از آن یاد کرد.

در کل “دعوت” بر خلاف فیلم هایی مثل بوی پیراهن یوسف، اژانس شیشه ای یا بنام پدر فیلم درگیر کننده ای نیست و دقایقی پس از خروج از سینما دیگر ذهن شما را به چالش نمی کشد.

البته نمی توان به حاتمی کیا خرده گرفت که چرا سراغ این سوژه رفته چون مطمئنا دغدغه اش بوده و احساس وظیفه می کرده ولی میتوان این ایراد را به او گرفت که چرا چنین ضعف های پیش پاافتاده ای در فیلمنامه از چشم او پنهان مانده است!؟

بهر حال حاتمی کیا مثل هر کارگردانی مختار است سوژه و فیلمنامه اش را خود انتخاب کند و مجبور هم نیست به کسی پاسخ بدهد چرا از جنگ ساخت یا نساخت ولی بنظر می رسد او در حوزه دفاع مقدس حرفهای جالب و قابل تامل بیشتری برای زدن دارد تا حوزه مسائل اجتماعی.

به قول یکی از منتقدان “کهنه کارگردان سینمای جنگ پا به یک میدان مین جدید گذاشته”. باید دید آیا در آینده به قدم برداشتن در این میدان مین ادامه میدهد یا به سنگر قبلی خود باز میگرددو اگر باز هم در این میدان گام برداشت موفق به خنثی کردن مین ها میشود یا….

در هر صورت برای این کارگردان بزرگ و ارزنده  کشورمان آرزوی موفقیت میکنیم.

منتشرشده توسط

5 دیدگاه در “نقدی بر فیلم “دعوت” آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا”

  1. گویا شما به غیر از حوزه ی شعرو ادبیات در حوزه های دیگه هم دستی بر آتش دارید…..

  2. ممد واقعا انتقادات فوق العاده بود.. اونقدر که حس می کنم از این به بعد حتما باید با تو سینما برم وگرنه مطمئنا یه چیزی را از دست دادم

  3. با سلام،
    خیلی جالب و زیبا بود.
    به نظر من داستانهای سوم و پنجم برای این موضوع خیلی رایجه و انتخاب درستی بوده ولی در مورد سه داستان دیگه من یکی که حس غریبی داشتم. شما چطور؟

  4. نقد جالبی بود. من هم بعد از دیدن فیلم زیاد حال نکردم، یعنی از حاتمی کیا انتظار بیشتری داشتم. ولی با این نظر هم مخالفم که حاتمی کیا فقط در زمینه جنگ خوب فیلم مسازه. فیلم “ارتفاع پست” در زمینه دفاع مقدس نبود ولی یک فیلم قابل قبول از حاتمی کیا بود و در مقابل، “به نام پدر” فیلمی در زمینه جنگ بود ولی به نظر من در سطح حاتمی کیا نبود و از یک موضوع تکراری و خسته کننده برخوردار بود.

  5. سلام
    از دید یک زن و با توجه به این که خود من یک ماما هستم ، چرا فقط در اپیزود هایی که جنس مونث با بارداری موافق نیست باید ویار داشته باشد و در دیگر اپیزود ها ( دکتر افسانه و بهار ) چنین اتفاقی نمی افتد ؟
    در صورتی که این فرایند جزئی از فیزیولوژی بارداری است و ربطی به تمایل یا عدم تمایل به بارداری ندارد .
    منتظر نظرات کارشناسی شما هستم .

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.