الهی العفو

 بعضی روزا فِک می کنم بار گناهم

کاری کرده با من که پیش تو رو سیاهم

از خجالت بَنده نگاهم

زبونم می سوزه از سوزش آهم

یاد گرفتاریم می افتم

یاد اون لحظه ای که می بَرَنم

به یاد غسلُ کفنم

یاد فشار قبرمُ فریاد زدنم

یاد اون شلاقائی که می زنن روی تنم

یاد اون لحظه ای که دو تا مَلَک صِدام کنَن

که بگو خدات کیه، قبلت کجاس؟

کمکم کن نَمونِه، زبونم توی گلو….

منتشرشده توسط

اصم

ابوترابی + صادقی + مختاری